معنی خونابهای، مثل پلاسما، وابسته به پلاسما, معنی خونابهای، مثل پلاسما، وابسته به پلاسما, معنی omjاfiاd، keg /gاskا، mاfsتi fi /gاskا, معنی اصطلاح خونابهای، مثل پلاسما، وابسته به پلاسما, معادل خونابهای، مثل پلاسما، وابسته به پلاسما, خونابهای، مثل پلاسما، وابسته به پلاسما چی میشه؟, خونابهای، مثل پلاسما، وابسته به پلاسما یعنی چی؟, خونابهای، مثل پلاسما، وابسته به پلاسما synonym, خونابهای، مثل پلاسما، وابسته به پلاسما definition,